زندگی من"ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــارا"

زندگی من"ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــارا"

این وبومیسازم تاهمه خاطراتموتوش بذارم...
زندگی من"ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــارا"

زندگی من"ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــارا"

این وبومیسازم تاهمه خاطراتموتوش بذارم...

54


خوردن چیپس توی یک جمع و جلو مردم


طنز؛ پسرها چطوری چیبس می خورند؟!


اماوقتی هیچکسی نیست



طنز؛ پسرها چطوری چیبس می خورند؟!

55


زندگی خوابگاهیــــ

ساعت 2 بعد از نصف شب :

* ساعت ۳ نصف شب(کل خوابگاه منهای سرپرست ) : 

* ساعت 4 صبح :           


* وضعیت درس خوندن در خوابگاه :

* اولین روزهای خوابگاه :       

* گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذشت چند روز :    

* پایان گفت و گو :      

* امکانات غذایی در خوابگاه :      



* طریقه ظرف شستن در خوابگاه

        

* اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان (البته این مورد شامل دانشجوهای ما نمیشه) : 

51

ســ ــــلااااااااااااااااام


خووووووفیـــــن؟؟


منــــ خوبم....سرماخوردگیم کمی بهترشده ولی کاملادرس نشدمممم وچشامممم میسوزه!


امروزبچهــ هادبیرریاضی روناراحت کردن واونم قهرکردوکلاس وگذاشت ورفت!


رفتیم دنبالش وهزاران حرفو...اخرش راضیش کردیم برگشت!

وبچه هامعذرت خواستن و...


روز جالبی بودولی زنگ اخرچشام بسته میشدخوابم میومد...

اومدم که خونه گرفتم خوابیدم


بعدش مامانم اینابالاخونه خالم بودن وهی به خونه زنگ میزدن نمیذاشتن بخوابم...اخرش بازنگ عمه جونم بیدارشدم...

برم چایی بخورم بیام بقیشوبنویسم