زندگی من"ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــارا"

این وبومیسازم تاهمه خاطراتموتوش بذارم...

زندگی من"ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــارا"

این وبومیسازم تاهمه خاطراتموتوش بذارم...

32

راستی یادم رفت بگم.......

ی اتفاق خوبی افتاده..................

امروزانیتاداشت نگام میکردخیلی معصومانهـــــــ دل ادمومیبرد♥

بعدش به مامیش نگاه میکنه...

خواست ی قدم بره جلوتردیدجایی نیس تااونوبگیره تمیترسید ولی تشویقش کردیم...

اونم ذوق کرد ی قدم رفت خیلی نازبود....

بهترین نعمت این دنیابنظرم ی دخمل....

بخدااگه دخمل هانبودن هیچی نمیشد......

خیلی نازبوداون حرکتشــــــــــــــــــــــــــــــ

انیتاجووووووووووووونم خیلی دوست دارم♥♥

نظرات 3 + ارسال نظر
آنیتا جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 10:36

حالا کجاشو دیدین دیروز 4 قدم رفتم

خانوم گل سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 22:07 http://rozhayezendegiman.blogsky.com

سلام ساراجون.به منم رمزمیدی؟

خانوم گل سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 20:54 http://rozhayezendegiman.blogsky.com

منم عاشق دخملم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.